تربیت سردارانی برای آینده
حاج قاسم سلیمانی، شخصیتی شاید بی نظیر در طول تاریخ بودند. یعنی یک شخصیتی که خیلی از ابعاد مختلف آن نیاز به تحلیل، بررسی، کنکاش و کنجکاوی دارد که چطور میشود یک انسانی با یک مختصات خاصی این گونه همه انسانها و قلب ها را به سمت و سوی خودش سوق بدهد.
در کشورمان در ایران اسلامی دیدیم که در روز شهادت حاج قاسم سلیمانی چگونه همه ی دل ها گرفت، چگونه همه محزون شدند، چطور همه ی انسان های آزاد اندیش دنیا، انسان های متفکر دنیا، انسان هایی که یک ایدئولوژی الهی را قبول داشتند، در برابر شخصیت با عظمت حاج قاسم سلیمانی سر تعظیم فرود آوردند.
سردار دلها فقط یک شخصیت لزوماً نظامی هم نبود، یک وقتی شما نگاه میکنید میبینید یک مکتبی را با خودش همراه کرد یدک کشید و وقتی ما میگوییم مکتب یعنی باید از همه جهات از همه سو ها او مورد تحلیل و بررسی قرار بگیرد.
شاید یادتان باشد در آن روزهای اول شهادت حاج قاسم سلیمانی، یک پویش در میان کودکان و نوجوانان راه افتاد که من سلیمانی هستم. ببینید این پویش و این حرکت نیاز به یک جریان فکری دارد و نباید فقط یک پویش تنها باشد یعنی ما باید بیاییم و حتماً در یک نظام فکری و تربیتی، ابعاد شخصیتی و تربیتی این سردار بزرگوار را بررسی کنیم و ما والدین که دیدیم که ایشان یک شخصیت ملی یک شخصیت مذهبی یک شخصیت الهی بود، دوست داریم بچه هایمان را هم شبیه ایشان بار بیاوریم.
درست است ایشان مانند یک قله بود ولی ما باید فرزندانمان را به سمت این قله حرکت دهیم؛ لذا عنوان بحثمان «سردارانی برای آینده» است.
والدین باید با ابعاد تربیتی و شخصیتی حاج قاسم آشنا باشند و این ویژگی ها را بشناسند و در مدل های تربیتیشان به آن بها و اهمیت دهند و در تربیت نسلشان پیاده کنند.
در این مقاله تعدادی از این ویژگی ها را بیان میکنیم.
ان شالله به خون این شهید مظلوم و بزرگوار، که مظلومانه ریخته شد، به دست شقی ترین انسان ها ریخته شد و در دیار غربت ریخته شد ان شاءالله به این بحث برکتی داده شود و این بحث بتواند یک مقدمه ای باشد برای علاقه مندی شما والدین که دوست دارید فرزندانی همچون آن سردار داشته باشید. ان شاءالله لطف الهی هم شامل حالتان میشود و قطعا هم خداوند کمک میکند که این شکل انسان ها زیاد شوند.
یک استادی داشتیم که میفرمودند مرحوم حضرت امام برای اینکه امام بشود خیلی زحمت کشید؛ برای اینکه پیشوای جهان بشود خیلی زحمت کشید، شاید یکی از دلائلش هم این باشد که الگوی عینی که در آن عصر زندگی کند، برای خودشان نداشتند، ایشان گاهی اوقات با یک تعبیر لطیفی میگفتند برای ما راحت تر است، ما الان این الگوی عینی را لمس کردیم دیدیم و ما میتوانیم شخصیت هایی مثل مرحوم حضرت امام مثل سردار دلها را تکثیر کنیم ولی به شرط اینکه پای کار بیاییم و دقت کنیم.
اما یک نکته دوم و مقدمه دومی را هم عرض کنم بعد برسیم به آن شاخصه ها و نکاتی که باید در این عرصه به آن دقت بکنیم.
سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی یکی از بهترین و زیباترین رویش های انقلاب اسلامی بود. یعنی شما یک نوجوان و جوانی که در یک فرایندی بنام انقلاب اسلامی قرار گرفته است، در مکتبی که حضرت امام و رهبری معظم انقلاب یعنی امامین انقلاب ایجاد کردند قرار گرفته و این رشد و تعالی را پیدا کرده و لذا میخواهم عرض کنم که این رویش ها امروز هم کم نیستند، امروز شهید حججی را داریم. شخصیت علمی پژوهشی که این ها رویش های انقلاب اسلامی هستند و ما را نسبت به مسیر پیش رو امیدوار تر میکنند، داریم و امیدوارم ان شاءالله ما قدر شناس این شخصیت ها این رویش ها باشیم و ادامه دهنده راه آنها باشیم و سعی کنیم که فرزندانمان را در این مسیر، قرار دهیم.
اما بیاییم سراغ آن شاخصه ها و ویژگی هایی که حاج قاسم را حاج قاسم کرد.
1.اخلاص
اولین ویژگی که ما این روزها زیاد میشنیوم، از کلام امام انقلابمان هم شنیدیم، اخلاص حاج قاسم بود.
سعی کنیم فرزندانمان را ناب، خالص و خدایی بار بیاوریم. که رفتارشان، کردارشان، عملشان را برای خدا انجام دهند. یعنی ببینید چیزی که میتواند به عنوان آن رأس هرمی که این شخصیت را به آن نقطه عالی اش رساند از آن یاد بکنیم «اخلاص» این شهید بزرگوار بود.
باید بچه های ما با این ویژگی تربیت شوند؛ یعنی کاری کنیم، کاری را که میخواهد انجام بدهد لزوماً برای خوشآیندی آدم ها انجام ندهد. رضایت خدا را محور قرار دهد. برای خدا این کار را انجام دهد. خشنودی خدا را دنبال کند. لذا این ویژگی شخصیتی را ما باید حتماً در فرزندان عزیزمان تقویت کنیم.
2. محبت به اهل بیت(ع)
یک دیگر از شاخصه های ایشان، ارادت و محبتی بود که به اهل بیت(ع) خصوصاً حضرت صدیقه طاهره زهرای مرضیه(س) داشت؛ این شاخصه ایشان بود.
شما وقتی نگاه میکنید در صحبت ها و در کلام ایشان و در خاطرات اطرافیانش، ارادت به اهل بیت(ع)، ارادت به اباعبدالله(ع) و ارادت به مادرمان حضرت زهرا (س) را میبیند.
باید سعی کنیم بچه هایمان را ارادتمند و علاقه مند به مکتب اهل بیت (ع) بار بیاوریم که علاوه بر اینکه رستگار میشوند، رشد پیدا میکنند.
گاهی اوقات ما به اهل بیت (ع) دو نگاه داریم، یک نگاه اینکه روز قیامت شفیع ما بشوند که بتوانیم از پل صراط و منزلگاه ها به راحتی عبور کنیم و وارد بهشت شویم، و نگاه دوم، توسل به اهل بیت (ع) برای رشد است.
امام رضا(ع) در آن حدیثی که به نقل از پیامبر (ص) و پیامبر هم از قول خداوند بیان فرمودند، که «کلمة لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی»، بعد فرمودند شرط دارد، فرمودند ما اهل بیت شرطش هستیم من شرطش هستم. شما بدانید وقتی ما میخواهیم رشد پیدا کنیم، یکی از زیباترین مفاهیم اعتقادی همین کلمه «لا اله الا الله» باشد. یعنی انسان این باور را داشته باشد معبودی جز خدا نیست. خب این شرطش اهل بیت(ع) است و لذا با تمسک به آنها انسان میتواند به عالی ترین درجات دست پیدا کند.
بچه های مان را ببریم در خانه اهل بیت (ع) و آنها را با اهل بیت مأنوس کنیم، کاری کنیم که محب اهل بیت (ع) شوند، پیرو اهل بیت (ع) شوند، اگر میخواهیم که در مکتب الهی سر بلند بیرون بیایند.
شخصیت حاج قاسم یک شخصیتی بود که دنیا را کوچک ندید، دنیا را محل و سکویی برای رشد دید. یعنی از این دنیا به خوبی استفاده کرد برای یک بی نهایتی، و لذا ببینید ما در دنیایی که قفس است، اهل بیت (ع) را در اختیار ما گذاشته اند، محبتشان را، ارادتشان را، همراهیشان را، باید از این فرصت استفاده کنیم.
3.ولایت مداری
نکته سوم ولایت مداری حاج قاسم بود.
ولایت مداری مراتبی دارد. اول انسان باید ولایت خدا را، ولایت نبی مکرم اسلام را در مرحله بعد ولایت ائمه معصومین را در مرحله بعد ولی فقیه را در عصر غیبت، را بپذیرد این یعنی رشد؛ یعنی ببینید شما وقتی نگاه میکنید وجود مبارک حاج قاسم سلیمانی رضوان الله علیه شخصیتش اینطور بود که خودش را سرباز ولایت میدانست. حرف شنو ولایت میدانست. حرف و خط را از ولایت دریافت میکرد. مسیر را از ولایت دریافت میکرد.
ما باید بچه های مان را ولایت پذیر بار بیاوریم لذا این را به شما بگویم اگر این ولایت، پذیرفته نشود از ولی فقیه تا ولایت الهی، کمّیتمان لنگ است. قطعا مشکل خواهیم داشت خصوصاً در عصر غیبت که ما نیاز به راهنمای عینی داریم، کسی که به نوعی در مکتب و فقه دینی ما او را بعنوان راهنما و چراغ مسیر برای ما معرفی کرده اند. خب در عصر غیبت ولی فقیه یک همچنین جایگاهی دارد. یعنی اگر ما میخواهیم حاج قاسم سلیمانی ها را پرورش بدهیم، اگر میخواهیم سردارانی را برای آینده پرورش دهیم، چاره ای جز این نداریم که این ولایت مداری را در فرزندانمان تقویت کنیم.
به نظرم در سیستم های تربیتی و آموزشی مان یکی از نقائص جدی که وجود دارد این است که ما نتوانستیم نسلمان را با ولایت فقیه آشنا کنیم. آنها را سرباز ولی فقیه قرار دهیم تا آقایی کنند و لذا این ضعف را بالاخره باید مسئولین و کسانی که در این زمینه قدم برمیدارند، طراحی میکنند، کتب درسی را مینویسند، کتب دانشگاهی را مینویسند، کتب حوزوی را مینویسند، این ها را بیاورند، یعنی ما بدانیم امروز اگر میخواهیم در مکتب حاج قاسم قرار بگیریم و انسان صالح و شایسته را پرورش دهیم سرداران آینده و نسل انقلابی را پرورش دهیم؛ باید این ولایت پذیری را در فرزندانمان با همان مراتبی که بیان کردم تقویت کنیم.
4. تعبد و معنویت
ما امروز اگر واقعاً نسلی میخواهیم که این نسل یک نسل انقلابی باشد (اجازه دهید یک تعبیری را برای این سردار بزرگ اسلام نام ببرم و بیان و تبیین کنم) حاج قاسم یک انسانی بود که شخصیتش، مدلش و شکلش جهانی بود، آن شعری که خود ایشان میخواند به این مضامین که ما زمین را نباید براساس مرزهایش طراحی کنیم و ببینیم، زمین را باید از آسمان ببینیم وقتی زمین را از آسمان دیدیم و آسمان را از زمین دیدیم دیگر مرز معنا ندارد، سوریه و لبنان و یمن و عراق معنا ندارد. این مرزها بازی های زمین است. اگر امام رضوان الله تعالی علیه میفرمودند که اگر یک مظلومی در یک گوشه دنیا ندای مظلومیتش بلند شود ما باید برویم و دست آن مظلوم را بگیریم یعنی جهانی اندیشیدن جهانی فکر کردن!
میدانید ما یک بحثی داریم در تربیت نسل مهدوی که میگوییم اگر ما بخواهیم نسلی را برای عصر حضور حضرت ولیعصر (عج) تربیت کنیم باید نسلی را تربیت کنیم که تفکر و اندیشه اش جهانی باشد.
حضرت ولی عصر روحی و ارواح العالمین لمقدمه الفدا وقتی ظهور میفرمایند یک شخصیت و رهبری هستند، یک امامی هستند که بر همه قلمرو های دنیا حکومت میکنند. همه را زیر یک پرچم الهی جمع میکنند لذا باید به این توجه کنیم، امروز نسل ما باید اندیشه اش جهانی باشد.
یکی از چیزهایی که میتواند اندیشه انسان را جهانی کند این است که انسان بعد معنوی خودش را تقویت کند. انسان های معنوی دیگر مرز ها را نمیبینند متصل به آسمان هستند، این معنویت را در فرزندانمان تقویت کنیم.
درکنار معنویت باید تعبد تقویت شود، آن چیزی که امروز شیطان و شیطان صفت ها و تفکرات شیطانی مخالفش هستند، مخالف چه؟
امروز تعبد را میخواهند از بچه های ما دور بکنند، چرا حجاب ؟چرا نماز؟ چرا روزه؟
اینها را میخواهند از بچههای ما دور بکنند. اینها مصادیق تعبد است. تعبدی که میتواند مقدمه ای باشد برای گم نکردن راه!
حاج قاسم اینطور بود، شخصیتی معنوی داشت شخصیت متعبد، بندهی خدا بود و لذا شما وقتی نگاه میکنید این چهره نورانی شهید بزرگواری که اربا اربا هم شد وقتی نگاه میکنی میبینی که چهره نورانی تو دل برو به خاطر آن معنویتی که داشت، اهل سلوک، اهل نماز، اهل نماز شب، اهل تلاوت قرآن، اهل دعا، اهل تضرع، خب اینها انسان را معنوی میکند. بچه های مان را در این فرهنگ با این مدل با این شاخص بار بیاوریم.
5. نظم و انضباط و وظیفه شناسی
یکی دیگر از ویژگی هایی که در مکتب حاج قاسم سلیمانی بود بحث نظم و انضباط و وظیفه شناسی بود.
یک شخصیت منظم یک شخصیت با انضباط و وظیفه شناس؛
در خاطرات ایشان میگویند مثلا اگر ایشان در سوریه بود و جلسه ای در تهران تشکیل میشد که ایشان هم باید در این جلسه حضور پیدا میکردنند، ایشان سریع میآمد گاهی هم بدون خبر، بعد دوباره برمیگشتند به آن منطقه.
وظیفه شناسی انسان! بعنوان یک نکته عرض کنم اگر میخواهید فرزندان تان فکر و اندیشه شان جهانی شود باید در یک چهارچوب نظمی قرار بگیرند وظیفه شناس باشند. اینکه وجود مبارک امیرالمومنین (ع) در وصیت شان بر فرزندانشان تاکید بر نظم را به طور موکدا بیان میکنند؛ پشتاش یک دلیل و ایدئولوژی فکری است لذا فرزندانمان را اینطوری بار بیاوریم.
نظم و انضباط و وظیفه شناسی در هر برهه ای متفاوت است. مثلا در قدیم بچه ها را چطور وظیفه شناس بار میآوردند؟
پدر میرفت بیرون خانه، پسری در خانه داشت، به پسرش در خانه یک وظیفه و تکلیفی را انتقال میداد و میگفت تو مرد خانه ای، مراقب مادر، مراقب خواهرهایت باش در محیط خانه، یعنی از همان ابتدا این وظیفه شناسی شکل میگیرد و او میپذیرفت.
در مسائل علمی اش همینطور، در مسائل مذهبی و عبادی اش همین طور، یعنی این را پله پله جلو میبرد.
6. سرعت عمل و به هنگام عمل کردن
شاید عزیزانی که مباحث ما را دنبال میکنند یک تعبیری را زیاد از من شنیده اند که ما میگوییم در تربیت اگر بخواهیم موفق عمل کنیم بایستی فعالانه عمل کنیم، پیشرو باشیم .
برادران، خواهران، پدران و مادران، بزرگوار، اگر امروز شما فعال نباشید باید منفعل باشید.
اگر به موقع عمل نکنید، به موقع رفتار نکنید، به موقع برنامه ریزی نکنید، به موقع هدف گذاری نکنید، متاسفانه باید روی برنامه دیگران عمل کنید! امروز اگر نهاد های فرهنگی جامعه ما مثل حاج قاسم و تفکر حاج قاسم عمل میکردند ما نباید اینقدر مستأصل میماندیم.
در مسایل فرهنگی چون به هنگام عمل نکردیم. نشستیم و فکر نمیکنیم سند ۲۰۳۰می آید! میخواهد به ما تحمیل بشود ولی اگر آن مسئول آن کسی که در جایگاه خودش است اندیشه اش اندیشه جهانی باشد جلوتر از زمان فکر کند ما باید سند ۲۰۴۰را می نوشتیم یعنی ما باید اینطور عمل میکردیم و متاسفانه این نیست.
این که میگوییم مکتب حاج قاسم میتواند رهایی بخش و کمک دهنده باشد، رشد دهنده باشد، یک بخش آن میتواند همین باشد، و لذا این را هم ما باید به عنوان نکته محوری توجه کنیم و عنایت داشته باشیم.
7. بیان تاثیر گذار
یکی از ویژگی هایی که حاج قاسم داشت بیان تاثیر گذار بود! یعنی فردی بود که کلامش اثر میگذاشت روی مخاطبش، روی افراد، و میدانید وقتی انسان کلامش برای خدا باشد اثر می گذارد. وقتی کلامش نورانیت داشته باشد، معنویت داشته باشد، اثر میگذارد. و لذا این کلام نورانی کلام معنوی باید حتما در دکترین رفتاری ما به آن توجه بشود.
امروز اگر ما بخواهیم روی جامعه اثر خوب و متناوبی بگذاریم، باید حتما این ویژگی را در خودمان تقویت کنیم، یعنی تأثیرگذاری کلام. اینکه آقا امیر المؤمنین میفرمایند: تأثیر کلام از شمشیر بیشتر است یعنی همین. یعنی ما میتوانیم با کلام اثرات عمیقی را روی انسان ها بگذاریم. قرار نیست که گاهی اوقات با داد و بیداد و هوار آدم کاری را بخواهد. کلامی که سرشار از محبت باشد سرشار از قاطعیت باشد، سرشار از اقتدار باشد، سرشار از اخلاص باشد، خود کلام اثر خودش را می گذارد، روی همه افراد میگذارد. شما لذا شخصیتی مثل حاجقاسم در حالات و احوالات ایشان هست که وقتی ماجرای سوریه پیشآمد یک جلسهای را ایشان با جناب پوتین داشت. رفت با ایشان صحبتی کرد، اصلا بعد از صحبتی که حاجقاسم با پوتین کرد ورق برگشت و گفت تا آخر ما با شماییم تا آخر کنار شماییم، کنار مردم سوریه هستیم کنار جبهه مقاومت در سوریه. انسان بیان اثرگذار را لازم دارد.
بچههایمان را اینگونه بار بیاوریم. اولین نکتهای که ما باید به بچه هایمان بگوییم این است که باید حتما کلماتشان، جملاتشان، جملاتی باشد که خداپسندانه باشد، برای رضای خدا کلام بگویند، برای رضای خدا صحبت بکنند، این ها خیلی میتواند کمک بکند.
نکته دوم بلد باشند که حرف بزنند. یکی از ویژگیهای همه انبیا و اولیای الهی قدرت کلامشان بود، اینگونه گاهی در قلبهای مثل سنگ نفوذ کردند، آنان را تسلیم الهی کردند، خب اینها را ما باید به آن توجه داشته باشیم. لذا نسل حاجقاسم نسلی است که میخواهد از مکتب ایشان پیروی کند. باید این شاخص در آن بهعنوان یک شاخصه مهم درنظر بگیرد.
8. سنجیدگی در امور
یک دیگر از ویژگی های ایشان، سنجیدگی در امور بود.
سنجیده یعنی تحلیل خوب، متفکرانه. ما برای اینکه بخواهیم یک نسل فاخر را به نسل صالح و یک نسل اثرگذار تربیت کنیم باید قدرت تحلیل خوبی داشته باشیم، فرزندمان باید قدرت تفکر خوبی داشته باشد تا بتواند سنجیده عمل بکند. همه جوانب را بسنجد، همه نکات را بسنجد، یکی از ویژگیهای مقاممعظم رهبری حفظه الله، قدرت کلام و سنجیده سخن گفتن است. شما وقتی نگاه میکنید آن وزیر امور خارجه سابق آمریکا میگوید که ما گاهی اوقات میلیونها دلار می آمدیم صرف میکردیم برایاینکه یک خرابکاری کنیم، یک جریان انحرافی را ایجاد کنیم، یک دشمنی جدیدی را با ایران شکل دهیم، ولی یک سخن این حکیم فرزانه، تمام معادلات ما را بههم میریخت چون سنجیده عمل کردن یعنی همین. مقاممعظم رهبری حفظه الله غبار فتنه را با کلامشان کنار زدند، نورانی کردند، نورانیت را شکل دادند، مسیر و چراغ را معرفی کردند، آن مسیر هدایت را برای مردم تبیین کردند، خب ببینید این ها یعنی سنجیده عمل کردن، سنجیده سخن گفتن. ما بچههایمان را اینجوری بار بیاوریم. حالا اینکه تکتک این ها چگونه میتواند محقق بشود، اینها بالاخره مباحث جدی دارد، یعنی هر یک از اینهایی که میگوییم باید ساعتها بشینیم و با شما گفتگو کنیم، راهکار بدهیم، مدل بدهیم، روش ارائه بدهیم و لذا بیشتر من امشب محور بحثم بر این بود که یک سری شاخصه معرفی بکنم.
9. سادگی
از ویژگیهای سردار بزرگ اسلام، ویژگی بعدی ایشان، سادگی و صفای ایشان بود. در این یکسال اخیر خیلی ما این را شنیدیم که اصلا آیا حاجقاسم اتاق کاری هم داشت؟ آیا میز و دفترو دستکی هم داشت؟ یعنی شما هر وقت ایشان را میدیدی مثل یک عاشق شیدا، یک عاشق به خدمت، یک عاشق به خدا میدیدی. در این کوه و کمر و صحرا و میدان نبرد است. یکی از تصاویر خیلی دلنشینی که از ایشان ما میبینیم آن لحظهای است که ایشان روی آن صندلی پلاستیکی که یک پایش هم شکسته مینشیند و این نشان میدهد که اتاقهای پر از تجمل، اتاقهایی که اینچنین هزینه برخی از مدیران برای آن میکنند، متأسفانه برخی کارگزاران انجام میدهند، اینها مساوی با کار بهتر نیست. یعنی گاهی اوقات آدم میتواند در یک کنج بنشیند و بهترین کار را هم انجام بدهد.
یک خاطرهای را عرض کنم، یک موقع در خود رسانه هم نشان میدادند که در شهرری یک ساختمان خیلی کوچکی بود. مثلا یک ساختمانی که شاید مساحت زمینش شاید هفتاد هشتاد متری نبود سه تا اتاق روی همدیگر، سه واحد. میگفت توی این ساختمان ما تا حالا چند تا المپیاد علمی دادیم ،چقدر کارشناسان خبره دادیم.
یعنی گاهی اوقات شما می بینی ساختمان کوچک اندازه یک مدرسه عریض و طویل، یک دانشگاه عریض و طویل دارد کار میکند و لذا تفکر میتواند این رشد را ایجاد کند. مگر مرحوم حضرت امام نبودند در حسینیه جمارانی که دیوارهایش کاهگلی بود. یک موقع یکی از مسیحیان که بعد از ارتحال حضرت امام آمده بودند حسینیه جماران بازدید میکردند، میگفتند آن تألیف قلوبی که این پیرمرد ارزشمند و معنوی انجام داد، شما در واتیکان که در قلب کشور ایتالیا و شهر رم قرار دارد و گاهی اوقات دستگیره هایش از طلا هست آن کار را نمی توانست انجام بدهد. و لذا این تفکر مهم است. فکر مهم است و لذا حاجقاسم سادگیاش صفایش، خود این تألیف قلوب کرد. دلها را به سمت ایشان برد. شما وقتی نگاه میکنید در نمازش وقتی ایستاده فرزند شهید می آید گلبرگهای گل را به او میدهد، شاخه گل را به او میدهد، وقتی آدم این صحنهها را میبیند حظ میکند. بعد میفهمد که مکتب امیرالمؤمنین ادامه دارد، مکتب آقا امیرالمؤمنین که در رکوعش انگشتری میبخشد ادامه دارد به شکل دیگری. همین است که پیامبر به این امت افتخار میکند. یعنی امثال حاجقاسم ها هستند که این زمینه و بستر را فراهم آوردند.
من یک نکتهی دیگری عرض بکنم،
10.مردمی بودن
یکی دیگر از ویژگیهایی که در این شخصیت بزرگوار بود مردمی بودن است. یعنی شما تقریباً حاجقاسم را میتوانید با مردم بشناسید، حضورش را با مردم دیدهاید و این خیلی ارزشمند است که انسانی در آن جایگاه که سی سال دشمن دارد نقشه میکشد برای از بین بردن او، دشمن برنامه دارد برای از بین بردنش ، ولی میبینیم مردم را ترک نمیکنند، در کنار مردم است با یک سادگی با یک متانت.
مستندی را از ایشان نشان میدادند به نام مستند سلفی که چون سوار ماشین شد و بچه ای دوست داشت با حاج قاسم سلفی بگیرد، چقدر با طمأنینه این بچه را از شیشه داخل کردهاند، بغلش کردند و مورد ملاطفت قرار دادند و بوسه هایی که بر فرزندان شهدا نثار میکردند، بر فرزندان این مرزوبوم نثار میکردند، یعنی نشأتگرفته از آن مردمی بودن این شخصیت ارزشمند است.
بچههایمان را اینجوری بار بیاوریم. بچههایمان را با مسجد، با نمازجمعه، با راهپیمایی، با حضور در اجتماعات دینی مذهبی و معنوی مردمی شان کنیم.
11.آرامش
یکی از ویژگیهایی که ایشان داشت بحث آرامش و طمأنینه بود. یعنی وقتی حاجقاسم را می دیدی در معرکه نبرد هم نگاهشان میکردی، آنجایی که دنیا را رفتار داعش سرتاسرش را به وحشت انداخته بود، می بینیم این شخصیت بزرگوار با یک طمأنینه و آرامش، زانو بغل گرفته، در یک تپه در میدان نبرد نشسته، و دارد میدان را رصد میکند، تحلیل میکند و بررسی میکند.
این شخصیت این سردار میتواند به همه آرامش بدهد.
من یک نکتهای عرض کنم شاید همه ما این حس را داشتیم که وقتی که نام حاجقاسم میآمد اولین چیزهایی که به ذهنمان میرسید امنیت بود، آرامش بود، عدم نگرانی بود، این شخصیت این ویژگی را داشت و ما هم سعی کنیم بچههایمان را اینجوری بار بیاوریم. یک جوری بار نیاوریم که فردا بایک غوره سردیاش کند و با یک کشمش گرمی کند. وقتی یک مشکل کوچک به وجود می آید، همه خانه و خانواده و محله و فامیل را به چالش بکشد (و واقعاً هستند این آدم ها همین الان دوروبرمان). بعد آدم هایی هم در مقابل هستند که وقتی شیطان بزرگ منطقه را به آشوب کشید می آید به این منطقه آرامش میدهد، امنیت میدهد، خب این شخصیت یک شخصیت تربیتیافته در مکتب اسلام است.
12.خوش خویی
یکی دیگر از ویژگیهایی که ایشان داشت ویژگی خوش خویی ایشان بود. یعنی شما هر دفعه ایشان را میدیدید ایشان لبخندی بر لب داشت. من فقط در این یکسال گذشته تصاویری که از حاجقاسم میدیدم تحلیل میکردم معمولاً حاج قاسم را، در سه حالت میتوانستید ببینید، یا لبخند بر لب داشت، یا قاطعانه سخن میگفت یا در حال اشک ریختن برای اهلبیت علیهمالسلام بود. یعنی وقتی نگاه میکنید میبینید با دشمن صحبت میکند اشدا علی الکفار، وقتی با انسانها هست، با مردم هست، با رزمندهها هست رحماء بینهم است. با یک مهربانی و با یک آرامش در کنار همه قرار میگیرد، در خلوت ها میبینید که بنده خالص و متعبد الهی است و مصداق آیه شریفه. شما میتوانید در این شخصیت جهانی و ارزشمند نظارهگر باشید. واقعاً از یک طرف آدم وقتی فکر میکند فقدان ایشان را، همه وجودش را حزن و اندوه میگیرد ولی از یک طرف هم ما یک ماموریت جدیدی داریم، ماموریت جدیدمان این است که ترویجگر این تفکر، ترویجگر این مکتب و ترویجگر این مسیر باشیم.
13.ارتباط با خانواده
یکی از ویژگیهایی که ایشان داشت ارتباط عمیق با خانواده بود. خیلی عجیب بود، امروز داشت مستندی را در برنامهای پخش میکرد از یکی از دختران شهید (من اول فکر کردم که این دختر، فرزند برادر حاجقاسم است.) چون میگفت عمویم نه حاجقاسم. بعد فهمیدم نه، فرزند یک شهید است.
عجیب این که ایشان میگفت بعد از شهادت حاجقاسم وقتی من با خانواده ایشان مواجه شدم به خانوادهاش میگفت که زینب خانم حاج قاسم خیلی درباره شما با ما صحبت میکرد. خب این نشان میدهد که این عمق ارتباط که حتی این کلام، این ارتباط صمیمانه با اعضای خانواده، که حتی وقتی این بزرگوار بایک دختر شهیدی هم کلام شده او را مورد توجه و تفقد خودش قرار میدهد، حتی درباره اینها می آمد با همسرشان گفتگو میکردند صحبت میکردند.
یکی از ویژگیهای نسل تراز، نسل جهانی را خانوادهدوستی میدانیم که در این مکتب شهید بزرگوار سردار عزیزمان حاجقاسم میبینیم که وجود داشت.
یکی دیگر، وجود ویژگیهایشان که من اینرا بهعنوان ویژگی آخر برای امشب میخواهم محضرتان تقدیم بکنم، نه اینکه منحصر باشد به این چهارده تایی که امشب بیان کردیم.
قطعا عرض میکنم ما امروز پژوهشکدهها و مراکز تحلیلی باید بیاید شخصیتی مثل حاجقاسم سلیمانی را مورد تحلیل و بررسی قرار دهد. از اینها الگو و مدل برای تربیت نسل تراز، تربیت نسل جهانی، تربیت نسل مهدوی، خروجی بدهد و ارائه بدهد و امثال ما پدر مادر ها بیاییم این پژوهشها این نتایج را ببینیم و بخوانیم، کاربردی کرده، ببریم در کف زندگیهایمان پیاده کنیم. که بتوانیم فرزندانی را تربیت کنیم که در آینده سردارانی مخلص، سردارانی عزیز برای مکتب اسلام، برای فرهنگ دینی، برای مکتب مهدوی و سربازان خالص برای انقلابمان باشد.
14. درک حقیقی از واقعیت دنیا و آخرت
و ویژگی آخر این که درک حقیقی از واقعیت دنیا و آخرت داشت. حقیقت دنیا و آخرت را حاجقاسم خوب متوجهشده بود. چون وقتی نگاه میکنیم که با حسرت اینرا بیان میکند که بالاخره اگر انسان شهید نشود باید خسران مرگ را تحمل کند. اینجا میبینیم ایشان هم دنیا را خوب شناخته و هم آخرت را خوب شناخته است.
به قول آن بزرگواری که میگفت اگر شهید نشویم میمیریم. یعنی چی؟ یعنی بالاخره بین دو نوع مرگ میخواهی یکی را انتخاب کنی، یکی سعادت و رستگاری بنام شهادت، یکی هم مرگ معمولی در بستر. خب بالاخره آدم باید ببیند کدامش ارزشمندتر است.
البته این را هم عرض کنم برخی مرگهای در بستر هم مرگ های ارزشمندی است. کسی که عمری مجاهدت میکند، عمری تلاش میکند، عمری در مسیر خدا صحبت میکند، اینکه مثلاً ما در برخی روایات داریم مداد العلماء افضل من دماء شهدا، یک موقع با کلامش دارد مردم را به خدا نزدیک میکند. حالا ممکن است یک همچون فردی هم در بستر از دنیا برود ولی از ارزشهای او قطعاً کاسته نمیشود و لذا کسی که حقیقت دنیا و آخرت را متوجه شود، بفهمد، این فرد قطعا رستگار است.
جا دارد که در آخر کلامم این را عرض کنم یک جمله از سردار بزرگوار که
سردار حاجقاسم جهانی بود. یعنی یک شخصیتی بود که متعلق به مکان و زمان نبود. فرازمانی بود، فرامکانی بود و این شخصیت توانست یک شخصیت اثرگذار شود و همه قلبها را به سوی خودش جلب کند.
امیدوارم ان شاء الله همه ما هم تلاش کنیم، همت کنیم که بتوانیم در آینده سردارانی را تربیت کنیم همانند این سردار بزرگ اسلام.
والسلامعلیکم و رحمةالله
صوت سخنرانی استاد تراشیون – تربیت سردارانی برای آینده
1 Comments
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
تشکر